در حال بارگذاری ...

معرفی کتاب

کاربردهای نمایش در تعلیم و تربیت اجتماع

نویسنده: جان هادسن

مترجم: دکتر یدالله آقاعباسی

نوبت چاپ: اول 1398

قیمت: 60000 تومان

ناشر: کیان افراز

حسن این کتاب تمرکز بر فایده‌های هنر تئاتر است و ویراستار با تمرکز بر این فایده‌ها یا کاربردها در تعلیم و تربیت و اجتماع کوشیده است آن‌چه را که بدیهی می‌نماید، اما معمولاً فقط از آن نام می‌برند، با استفاده از نوشته‌های صاحب‌نظرانِ هنر نمایشی، مستند و مشخص کند. هر یک از این نوشته‌ها به نوبه‌ی خود در تاریخ هنر نمایش راهی گشوده‌اند و تبدیل به تجربه‌ی منحصر به فردی شده‌اند که آشنایی با آن‌ها، هم به مربیان هم به هنرجویان، هم به خانواده‌ها هم به برنامه‌ریزان اطمینان می‌دهد که نمایش ضرورتی اجتناب‌ناپذیر و فوری است و هر روز که در آموزش و پرورش و اجتماع از آن چشم بپوشند و ایجاد، گسترش و استفاده از آن را به تأخیر بیندازند، سال‌ها چرخ پیشرفت جامعه را کند کرده‌اند. نیاز فوری همه‌ی مربیانی که در تعلیم و تربیت این جامعه نقش دارند، این است که ابتدا خود با کاربردهای هنر نمایش آشنا شوند و سپس به قدر وسع خود رنگ محرومیت از آن را از چهره‌ی جامعه بزدایند.

این کتاب شش بخش دارد: بخش اول: بیان موضوع شامل مطالب نمایشنامه به مثابه نیروی اجتماعی و تربیتی، مقدمه از جان هادسن و بهترین و بدترین حرفه نوشته ژان لویی بارو. بخش دوم: برخی نگرش‌های اساسی شامل مطالب نیازهای بشر و نمایش نوشته ای. ک. چامبرز، نمایش و بازی کودکانه نوشته مارگارت لونفلد و هدف و ماهیت نمایش نوشته ارسطو. بخش سوم: عناصر نمایش شامل مطالب حرکت، رقص و بیان نمایش نوشته ردلف لابان، صدا، ضرباهنگ و بیان گفتاری نوشته جان کیج، حرف و گفت و صوت نوشته جونیت ال. تربرن، درگیری عاطفی در بازیگری نوشته کنستانتین استانیسلاوسکی و واقع بینیِ ذهنی در بازیگری نوشته برتولت برشت. بخش چهارم: ارتباط با ناخودآگاه شامل مطالب نمایش در رویاها نوشته جی. آ. هادفیلد و نمایش به مثابه درمان نوشته جی. ال. مورنو. بخش پنجم: جست‌وجوی نمایش در تعلیم و تربیت شامل مطالب نمایش به مثابه بازی‌سازی نوشته کالدول کوک، نمایش به مثابه چالش نوشته دوروتی هیت کوت و نمایش به مثابه یک رشته درسی نوشته گلین ویکهام و بخش ششم: جست‌وجوی نمایش نو در تئاتر شامل مطالب نمایش و رویدادها (هپنینگز) نوشته چارلز مورویتز، در جست‌وجوی نمایشی نو در تئاتر نوشته الیزابت هانت و میچل کاستو، نمایش به مثابه سنتز نوشته جان هادسن و ارنست ریچاردز و پیش تا به کجا نوشته جان هادسن.

 

پرسونا و پرفورمانس

معنای نقش در نمایش، درمان و زندگی روزمره

نویسنده: رابرت جی. لندی

مترجم: دکتر یدالله آقاعباسی

نوبت چاپ: اول 1398

قیمت: 60000 تومان

ناشر: کیان افراز

در مقدمه کتاب آمده است که نقش‌بازی‌های روان آدمیزاد تا کجاست؟ این جهان کوچکی که در ذهن هر یک از ماست، چگونه تماشاخانه‌ای است که می‌تواند هر لحظه به نقشی فرصت عرض اندام دهد؟ رابرت لندی دانشیار و مدیربرنامه‌ی نمایش‌درمانی در دانشگاه نیویورک در این کتاب هشتاد و سه نوع نقش را برشمرده که با تقسیمات فرعی به بیش از یکصد و پنجاه نقش نیز بالغ می‌شوند. چه تعداد نمایشی که با این همه بازیگر می‌توان اجرا کرد! شاید از همین روست که از دیرباز فیلسوفان، شاعران و دانشمندان علوم اجتماعی صحنه را استعاره‌ای از جهان دانسته‌اند. نقش با دربرگرفتن طیف کاملی از تجربه‌ی بشر به ما امکان تصوری از شخصیت می‌دهد که لندی به آن به مثابه نظامی از نقش‌ها می‌نگرد. او تصریح می‌کند که هستی عاطفی انسان بستگی به توانایی او در مدیریت مجموعه‌ای از نقش‌های پیچیده و اغلب متناقض دارد و نشان می‌دهد که نقش اگر به مثابه عنصری از نمایش درمانی به کار گرفته شود، چگونه می‌تواند به شیوه‌ی موثر منحصر به‌فردی در حل مشکلات اساسی شخص تبدیل گردد.

خوبی کار این است که رابرت لندی مسایل نظری را به عملیات درمانگاهی ربط می‌دهد و با ارائه دو نمونه از شخصیت‌های ناهنجار جامعه‌ی خود در گزارشی از فرایند درمان آن‌ها عملاً خواننده را با معنای نقش در نمایش، درمان و زندگی روزمره آشنا می‌کند.

این کتاب شامل دوازده فصل ریشه‌های نقش، گسترش نقش، نمایش درمانی روش نقش، مورد میچل: بخش 1، بخش 2، مورد هانسل و کرتل، نقش در زندگی روزمره، طبقه‌بندی نقش‌ها: ساختن یک نظام تئاتری از صورت‌های ازلی، طبقه‌بندی: حوزه‌های شناختی و عاطفی، طبقه‌بندی: دامنه‌ی اجتماعی، طبقه‌بندی: حوزه‌های معنوی و هنری و نتیجه‌گیری است.

 

آتول فوگارد

نویسنده: دنیس والدر

مترجم: دکتر یدالله آقاعباسی

نوبت چاپ: اول 1398

قیمت: 60000 تومان

ناشر: کیان افراز

یکشنبه سوم سپتامبر 1961 در یک اتاق تنگ و خفه واقع در طبقه‌ی سوم یک کارخانه‌ی متروک در خیابان «الوتِ» ژوهانسبورگ نمایشنامه‌ی جدیدی به اجرا درآمد که در آن برای نخستین بار یک نفر سفیدپوست و یک نفر سیاه‌پوست با هم روی صحنه ظاهر می‌شدند. آن‌ها به مدت چهار ساعت تماشاگران خود را که از نژادهای مختلف بودند، سحر شده بر جا خشکاندند. از روبه‌روی ساختمان سر و صدای مزاحم ترافیک بالا می‌آمد و از خوابگاه معدنچیان آفریقای جنوبی در پشت ساختمان صدای ضرب و آواز کارگران از شانه‌های تخم‌مرغ که به پنجره‌ها کوبیده بودند، به داخل نفوذ می‌کرد، اما روزنامه‌نگاران، تئاتری‌ها و آدم‌های دیگر به نحو بی‌سابقه‌ای تنگ هم به تماشای نمایش دو نفره‌ی پرشوری نشسته بودند که عواطف مربوط به معضل ریشه‌دار آفریقای جنوبی ـ یعنی مسئله‌ی‌نژاد ـ را کندوکاو می‌کرد و آن را نمایش می‌داد. استقبال بی‌نظیر بود و بلیط‌های یک دوره‌ی اجرا قبل از شروع به فروش رسید. آتول فوگارد واقعاً یک شبه از نویسنده‌ی گمنامِ شهرستانیِ دو نمایشنامه‌ی «جمعه‌ی نه چندان خوب» (1958) و «نانگوگو» (1959) به شخصیتی ملی تبدیل شد (والدر، 1984، ص1).

رومن رولان برای تحقق تئاتر مردم سه شرطِ لازم را برمی‌شمارد:

لذت: که تئاتر قبل از هر چیزی باید لذت‌بخش باشد.

نیرو: که تئاتر باید منبع نیرو باشد.

خرد: که تئاتر باید نور هدایت کننده به سمت خرد باشد (بنتلی،1381، صص 12-411).

تئاتر فوگارد هر سه عنصر را به کمال دارد، اما با تمهیداتی مثل «شگفتی» و «لحظه‌ی زنده» بر کفه نیرو می‌افزاید. این لحظات زنده که اغلب شگفت‌انگیز نیز هستند، چنان باری از نیرو دارند که به راستی واژگون‌گرند. در شب اجرای پیوند خونی خیل تماشاگران او با منظره‌ای روبرو شدند که الگوی آشنایی از سلطه را به طور واژگون به نمایش می‌گذاشت؛ منظره‌ای شگفت‌انگیز که خود انقلابی به‌شمار می‌رفت.

تاثیر فوگارد در آفریقای جنوبی شدید است. کار او تبلیغاتی یا سیاسی به این معنای سطحی نیست که آشکارا کسی را مخاطب قرار دهد، یا حوادث، شخصیت‌ها و سیاست‌های مشخصی را نشان دهد و دقیقاً به همین دلیل است که می‌ماند و تاثیر می‌گذارد. آن چه او می‌گوید ساده‌تر از این حرف‌ها و البته اساسی‌تر است؛ چیزی که خودکامگان جاهل تاریخ هرگز درنیافته‌اند و نیز درنخواهند یافت. او به این مساله می‌پردازد که «همسایه‌ی ما چه طور زندگی می‌کند و چه بر سر کسانی می‌آید که از ما نیستند؟» (والدر، 1984، ص 61). حکومت آفریقای جنوبی این نکته را به حساب نق زدن سفیدپوستِ فضولی می‌گذارد که می‌شود آن را تحمل کرد و به همین دلیل است که او از تبعید، بازداشت و زندان جان به در می‌برد و خودش نیز ترجیح می‌دهد او را نمایشنامه‌نویس سیاسی ندانند.

اما هم او سیاسی بود و هم زاغه‌نشینانی که از نژادهای مختلف در ژوهانسبورگ در اواخر دهه‌ی پنجاه و از نیوبرایتون و پورت الیزابت در اوایل دهه‌ی هفتاد پیش او رفتند و او با نمایش‌هایی مثل «جمعه‌ی نه چندان خوب»، «نانگوگو» و سپس «پیوند خونی»، «سیزوئه بانسی مرده است» و «جزیره» نسبت به آنان و علاقه‌ی آن‌ها و زندگی آن‌ها ادای دین کرد.

او و هنرمندانی مثل بارنی سیمون بر تئاتر شهرستان‌ها تاثیر گذاشتند. در نمایشنامه‌های او اشخاصی را می‌بینیم که با وقاری لطمه خورده در حال تنازع بقا هستند و سرنوشت مقاومت‌ناپذیر، بار رنجی غیرقابل تحمل را بر دوش آن‌ها افکنده است. تقریباً در همه‌ی نمایشنامه‌ها این اشخاص در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که صاحبان قدرت با دراختیارگرفتن جنبه‌های سیاسی اجتماعی، برابری افراد را نفی و افکار آن‌ها را شقه شقه می‌کنند و به ایدئولوژی حاکم تداوم می‌بخشند. جامعه‌ای که مردم در آن با زور «متفاوت» معرفی می‌شوند.

بر چنین زمینه‌ای است که تئاتر آفریقای جنوبی شکل می‌گیرد. گروه‌های تئاتری سیاه‌پوست در اوایل دهه‌ی 1970 با استفاده از شیوه‌ی فوگارد شروع به کار می‌کردند. خود فوگارد در جست‌وجوی زبانی تئاتری بود که قبلاً توسط گروتفسکی و پیتر بروک جست‌وجوی آن آغاز شده بود. موفقیت او باعث شد که با استفاده از بداهه‌سازی بتواند آثار کلاسیکی مثل «ویتسک»، «دایره‌ی گچی قفقازی»، «پدر» و «آنتیگون» را بر صحنه‌هایی ساده، بدون نور مناسب یا تجهیزات کافی اجرا کند. همه‌ی این کارها برداشت‌هایی مناسب شرایط و اوضاع و احوال بودند. گروه‌ها جای تمرین مناسبی نداشتند. آن‌ها توی کودکستان‌ها یا خانه‌ها تمرین می‌کردند و آن‌ها را در جاهایی مثل راهرو کلیساها به اجرا درمی‌آوردند.




نظرات کاربران