در حال بارگذاری ...
شماره 209 مجله نمایش

نقد نمایش خانه پاکیزه

نویسنده: سارا رول کارگردان: مانلی حسین‌پور و سروش طاهری حسن پارسایی

وقتی خندیدن شعار و قاعده زندگی می‌شود

 

انتخاب یک متن خوب مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین اصل برای تمرین و اجرای یک نمایش است و از همان آغاز احتمال شکل‌گیری نمایش خوب را فزونی می‌بخشد. در حقیقت، متن است که با داده‌ها و داشته‌های دراماتیک‌اش شرایط لازم را برای بروز و استفاده از خلاقیت‌های فردی و ظرافت‌های ذهنی و عملی کارگردان فراهم می‌کند. نمایشنامه «خانه پاکیزه» اثر «سارا رول»، نمایشنامه‌نویس آمریکایی، در سال 2005 نامزد نهایی جایزه پولیتزر و برنده جایزه «سوزان اسمیت بلاک برن» شده است و همین برای انتخاب آن و تضمین ویژگی‌ها و شاخصه‌های برتر موضوعی و ساختاری‌اش بس است.

این اثر به شکل نامتعارف و پارادوکسیکالی اساساً مضمون کمدی را از دو بستر جداگانه می‌گیرد: این دو بستر به ترتیب یکی به شوخی‌ها، جوک‌ها و دیگری به حوادث بسیار جدی و حتی تلخ، دردناک و فاجعه‌بار مربوط می‌شود که به لحاظ استفاده متناقض از مورد دوم، اثری خاص و منحصربه‌فرد است و حتی از نظر تجربی «الگوی اول» به‌شمار می‌آید. در این رویکرد متناقض عملاً ژانر «تراژدی» با همان خصوصیات تراژیکش به شکل هنرمندانه و خلاقانه‌ای با بهره‌گیری از شیوه پردازش و نوع نگاه نویسنده (سارا رول) تبدیل به «کمدی» شده است. در نتیجه، به جای آنکه نمایشنامه «کمدی تراژدی» تلقی شود ، به دلیل موارد فوق و نگره رمانتیک نویسنده از نظر ساختار و ژانر به «کمدی رمانتیک» تبدیل شده و حتی در این ژانر هم تا اندازه‌ای خاص از کار درآمده است.

جنبه‌های رمانتیک متن و اجرا به این موضوع برمی‌گردد که «سارا رول»، همه حوادث از جمله رویدادهای تراژیک را با نگاهی خوشبینانه، دلخواهانه و مخصوصاً آرزومندانه، کمیک و شادی‌افزا نشان داده است.

اگرعناصری مثل دیالوگ، حادثه، پرسوناژ و طرح را در رابطه با این نمایش به قیاس درآوریم، دو عنصر ساختاری طرح و دیالوگ، محوری‌ترین عناصر این نمایش به شمار می‌روند. دیالوگ‌ها کاملاً در خدمت طرح موضوعی و ساختاری اثرند: «اگه گرد و خاک نباشه، من دق می‌کنم»، «شوهرم خیلی نازا است»، «یکی که سخت در حال کار کردنه، داره به تو فکر می‌کنه»، «شوهر من مثل یک مبل نرم و راحت می‌مونه»، «تو می‌درخشی، نمی‌دونم چه طوری، ولی من نه. چارلز وقتی به تو نگاه می‌کنه اونم می‌درخشه»، «تا حالا شنیده‌ای که کسی از خندیدن بمیره؟ مادرم این جوری مرد»، «من عاشق گرد و غبارم»، «اگه من جای تو بودم، خیلی هم از شستن لباس چرک‌های چارلز لذت می‌بردم» و ...

در اجرای نمایش از شیوه «فاصله‌گذاری» هم استفاده شده؛ بازیگران گاهی دیالوگ‌های خود را همانند برون‌فکنی‌های یک سویه خطاب به تماشاگران بیان می‌کنند.

طراحی صحنه که توسط «وحید لاری» انجام شده، ساده است و همزمان امکان لازم را برای ورود و خروج کاربردی بازیگران فراهم کرده است. در نمایشنامه از اغراق به تناسب ژانر اثر استفاده شده،اما کارگردان‌ها عامدانه در همه صحنه‌ها از اغراق کمک گرفته‌اند و این رویکرد سبب شده که اجرای نمایش از رمانتیک بودن هم کمی فراتر برود:یعنی نمایش حین حفظ ژانر، با یک نگره اجرایی قراردادی، آمیزه‌ای تأثرزا و امپرسیونیستی و نیز با کمی فانتزی شکل بگیرد و در نهایت کاملاً به دنیای نمایش معطوف و منتسب گردد. از این رو می‌توان آن را یک شیوه و ابتکار شخصی به حساب آورد، چون اجرا در چهارچوب این داشته‌ها گیرا و زیبا از کار درآمده و شیوه بازی بازیگران هم جذاب و پذیرفتنی شده است. این اغراق و فانتزی‌نمایی نسبی، در چهره‌پردازی والدین «ماتیلدا» و حرکات و حالاتشان برجسته‌تر است. اجرا هم در مواردی محدود، حالت «موزیکال» پیدا کرده است. موسیقی آوازی و غیرآوازی نمایش از لحاظ ریتم و ملودی با موضوع، محتوا و ژانر نمایش تناسب دارد. کارگردانان به همه عناصر و داشته‌های نمایش توجه‌کرده و سعی‌کرده‌اند همان ابتکار قراردادی و شخصی به کلیت نمایش تسری یابد و ریتم و فضای اجرا با هماهنگی و یک جوره‌گی پیش برود. ...

.

.

.

.

.

.

 

خوانندگان و علاقمندان محترم می توانند مطلب کامل این مقاله را از طریق مراجعه به سایت www.magiran.com دریافت و مطالعه فرمایند.




نظرات کاربران